مدارس دولتی آخرین انتخاب دانش‌آموزان/ تبعیض آشکار است

گرما، عطش، نیمکت‌های فرسوده و کمبود میز؛ این‌ها کلماتی هستند که هرکدامشان برای فاطمه یادآور تلخی‌های ممتدی است که هر ساله تکرار می‌شود و همه این‌ها دست به دست هم می‌دهند تا ذوق نوجوان 12 ساله را بخشکاند.

آژانس خبری کارآفرینان اقتصاد - شهرستان دیر، فاطمه مظفری‌پور: مهرماه با رنگ پاییزی خودبه جای شهریور نشست و با خود خاطرات صدای زنگ مدرسه، بوی نیمکت‌های چوبی و الکلی که برای ضدعفونی کردن در روزهای کرونایی بر دوش کلاس‌ها می‌ریختیم را آورده‌است.

از روزهای واپسین شهریورماه، دانش‌آموزان در تکاپوی آماده شدن برای فصل جدیدی از زندگی خود بودند و ذوق کلاس‌های حضوری پس از دوره‌های تلخ مجازی، قند در دلشان آب می‌کند.

خاطرات شیرینی که هر ساله زنده ‌می‌شوند

فاطمه، یکی از ده‌ها هزار دانش‌آموز بوشهری است که اکنون در شور و شعف مهرماه، کتاب و دفتر‌های خود را جلد گرفته، لباس‌ فرم مدرسه را هر روز از داخل کمد ورانداز کرده و اتویش را صاف می‌کند.

دخترک ۱۲ ساله با پارچه‌ای زبر و لیوان آب، به سراغ کفش‌های صورتی رنگش می‌رود، برای پاک کردن کفش، به‌جانش می‌افتد و سرتاپایش را برق می‌اندازد، اگرچه طعم تلخ زود بیدار شدن‌ها و شکستن عادت تابستانه زمان خواب، کمی برای او دشوار است اما وقتی به دیدن دوستانش فکر می‌کند، شیرینی مهرماه بر جان تلخی‌ها رخنه می‌کند.

تلخی‌هایی که هیچ وقت جبران نمی‌شوند

همه چیز در فکر فاطمه شیرین است تا اینکه یاد روز‌هایی می‌افتد که زیر گرمای سوزان آفتاب، پای کلاس ریاضی نشسته و دلش برای یک نسیم خنک پر می‌کشید و هرچه معلم آن روزها از خانواده کسر‌ها سخن می‌گفت، گرما زورش می‌چربید و اجازه نمی‌داد ذهن فاطمه به سوی تدریس معلم برود.

دخترک ۱۲ ساله یاد روزهایی می‌افتد که بازهم در حال تکرار هستند؛ روزهایی که از فرط گرما، هیچ از کلاس درس نمی‌فهمید، روزهایی که عرق از سرتاپای وجودش می‌چکید و لباسش را سراسر خیس عرق می‌کرد، روزهایی که ملتمسانه منتظر صدای زنگ خانه بود تا زیر کولر اتاقش لم بدهد، روزهایی که دوستش را به‌خاطر گرما زدگی در دفتر مدرسه بردند و آب رویش می‌ریختند و روزهایی که اشک و عرق یکی می‌شد ولی فریاد رسی نبود.

دانش آموز نوجوان،  یاد روزهایی می‌افتد که سه نفره و گاهی حتی چهار نفره پشت نیمکتی می‌نشستند که حتی برای تکیه دادن هم جایی نداشت و مجبور بودند کل روز را کمر صاف کرده و یا در غیاب نگاه معلم روی یکدیگر لم بدهند. یاد میز و صندلی‌هایی می‌افتد که سال‌ها پیش  زوارشان در رفته بود اما خب بهتر از این بود که روی زمین بنشینند.

حال مدارس دولتی شهرستان دیر خوب نیست

به گفته مدیر آموزش و پرورش یکی از شهرستان‌های جنوبی بوشهر حتی همان چند قلم تجهیزاتی که در مدرسه‌های بوده نیز در دو سال کرونایی، فرسوده شده‌اند و قابل استفاده نیستند، او اکنون دست به دامان ادارات شده و از آنها خواسته تا کمبود مدارس اطراف خود را رفع کنند.

رویاهایی که در مدارس از بین می روند

امروز دغدغه بسیاری از مدرسه‌ها به سوی بخش پرورشی رفته است اما در حالی که هنوز دانش‌آموزان این منطقه کُمیتشان برای آموزش دیدن لنگ می‌زند، فرصتی برای پیدا کردن طرح‌های پرورشی وجود ندارد و این یعنی مرگ استعدادهای فردای جامعه! پرورشی که زیر بار سنگین نیازمندی مالی مدرسه‌ها هر روز راهی جز مخفی شدن ندارد.

دردی بزرگ‌تر از آنچه که بیان شد نیز وجود دارد و آن تبعیض آشکاری است که همه از آن می‌گویند، حتی کسانی که خود موسس مدرسه‌های غیر دولتی هستند نیز بر اساس همین باور است که دست به سوی بزرگ‌تر کردن این تبعیض زده‌اند زیرا وقتی تفاوت آشکار تجهیزات آموزشی و پرورشی را در کلان شهرها دیدند، سرمایه گذاران برای پیاده کردن طرح‌های این کلان شهرها مدرسه‌های خصوصی را روی کار آوردند، حال آنکه این امر نتیجه‌ای جز بزرگ‌تر کردن فاصله طبقاتی دانش‌آموزان نداشت زیرا آن‌ها که توان مالی داشتند به سوی این مدرسه‌های خود تاسیس رفتند و آنهایی هم که توان مالی آنچنانی نداشتند در خفقان استعدادهای خود فرو افتادند.

امکانات حق مناطق جنوبی است

به گزارش آژانس خبری کارآفرینان اقتصاد، دانش‌آموزان همه مناطق کشور حق برخورداری متوازن از تجهیزات و امکانات را دارند و کم توجهی کردن به مناطق محروم به خصوص در جنوب کشور، به معنای نادیده گرفتن هزاران استعداد و ظرفیت متفاوت نوجوانان و کودکان منطقه است.

امید است اعتباراتی که در شان حوزه آموزش و پرورش است، اختصاص یابد تا خاطرات دانش آموزان مدارس دولتی، مثل خاطرات سایر دانش آموزان مدارس غیزانتفاعی شیرین و گوارا باشد.

انتهای پیام/

دیدگاه خود را بیان کنید

0 دیدگاه