
به گزارش خبرنگار فرهنگی آژانس خبری کارآفرینان اقتصاد امروز، پنجشنبه ۲۱ فروردین، سالروز شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی است. محسن مومنی با نوشتن کتاب «در کمین گل سرخ» به روایت زندگینامه داستانی این شهید سرافراز پرداخته و رهبر انقلاب با خواندن کتاب، ضمن تجلیل از مقام صیاد تاکید کردند که هنوز ناگفتههایی در این زمینه وجود دارد.
در فروردین سال ۹۸ همزمان با برگزاری هشتمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران، تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب در کمین گل سرخ به این شرح قرائت شد: این نمونه جالب و بیسابقهای است از گزارش جنگ در ضمن داستان شیرین زندگی یکی از شخصیت های آن. آن را یکسره مطالعه کردم (تا ۸۴/۶/۷) زیبا و هنرمندانه نوشته شده است. با بسیاری از حوادث آن کاملاً آشنایم. البته بسیاری دیگر از حوادث آن دوران و نیز مطالب بسیاری از آنچه مربوط به این شهید عزیز است ناگفته مانده است. و این طبیعی است. البته برجستگی های شخصیت شهید صیاد شیرازی را در نوشته و کتاب به درستی نمیتوان نشان داد. او حقاً نمونهای از یک ارتشی مومن و شجاع و فداکار بود. رحمت خدا بر او.
کتاب در کمین گل سرخ به روایت زندگی صیاد شیرازی میپردازد؛ یکی از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس که پس از ۳۲ سال خدمت در یگانهای مختلف نیروی زمینی ارتش در تهران و مقابل منزلش به دست نیروهای مسلح منافقین به شهادت رسید.
مومنی در مقدمه به دو کتاب ناگفتههای جنگ و خاطرات سالهای نبرد با محوریت زندگی شهید صیاد شیرازی اشاره کرد که توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری منتشر شده و افزود: اذعان دارم این همه زندگی سپهبد صیاد نیست بلکه ناگفتههای زندگی او فراوانتر از آن است که در اینجا آمده، مخصوصا این که زندگی بعد از جنگ او کتاب مستقل دیگری را می طلبند که عمدتا بر محور اخلاق و رفتار اوست و دارای درسهای فراوان برای همه مقامات لشکری و کشوری و دیگر اقشار مردم است که میکوشند به عهد خود وفادار بمانند. (صفحه ۸)
نویسنده درباره شکل بیان روایت خود در این کتاب، نوشت: نوشته با دو روایت نویسنده و خود شهید ارائه شده که روایت بخشهای پیش از انقلاب از کتاب خاطرات سپهبد شهید صیاد شیرازی و بخشهای مربوط به کردستان و سالهایی از جنگ از کتاب ناگفتههای جنگ و بخشهای پایانی جنگ از کتاب یادداشتهای ویژه شهید صیاد شیرازی انتخاب شده... اما روایت نویسنده علاوه بر منابع یادشده، مبتنی بر ساعتها گفتوگو و نیز تحقیق و استفاده از منابع مکتوب قابل توجه است. (صفحه ۹)
این کتاب ۴۵۲ صفحهای که توسط انتشارات سوره مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی تاکنون بیش از ۳۰ بار به چاپ رسیده، شامل پنج بخش است؛ بخش نخست به کودکی صیاد تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص دارد؛ بخش دوم از پیروزی انقلاب تا انتصاب به فرماندهی نیروی زمینی ارتش؛ بخش سوم دوران فرماندهی نیروی زمینی تا عملیات مرصاد و پایان جنگ؛ بخش چهارم دو سال پایانی جنگ و بخش پنجم با عنوان سرانجام به نحوه شهادت صیاد می پردازد.
تقابل خط سازش با خط پیرو امام(ره)
در تابستان ۵۹ که سرهنگ صیاد و تعدادی از نیروهای انقلابی در کردستان می جنگیدند، در تهران دو خط و بینش رو در روی هم جبهه گرفته بودند و آن چه که در این میان فراموش شده بود، دشمن خارجی بود که مرزهای کشور را تهدید می کرد. یکی خط لیبرال و نفاق که در مقابل دشمن خارجی کاملا سازش پذیر بود و در اداره کشور اعتقادی به نیروی خودی و قدرت اسلام نداشت. بلکه پیشرفت در همه چیز را تنها در گروی تخصص می دید و صاحبان این دیدگاه به شدت از روی کار آمدن نیروهای انقلابی هراسان بودند که بنیصدر محور صاحبان این دیدگاه بود.
برای همین هم اختلاف او با مجلس و نخست وزیر بر سر انتخاب کابینه ماهها طول کشید و نهایتا بعضی از وزارتخانه ها بیوزیر ماند اما دیدگاه مقابل این گروه که بعدها خط امام نام گرفت، کاملا به توانایی اسلام در اداره کشور اعتقاد داشتند و با اندیشه التقاطی مبارزه می کردند و تخصص را همراه با تعهد می خواستند. (صفحه ۲۱۳)
یک بسمالله گفته نشد!
در شهریور ۵۹ یعنی چند روز قبل از آغاز جنگ تحمیلی جلسهای با حضور تعدادی از فرماندهان ارتش و سپاه با بنی صدر و برخی مشاورانش تشکیل شد تا صیاد گزارشی از عملکرد قرارگاه غرب بدهد. پس از صحبت های برخی مشاوران بنی صدر و ارائه آمارهای اشتباه آنان، صیاد گفت: آقای رئیس جمهور! خیلی عذر میخواهم که این صحبت را می کنم. در جلسه ای به این مهمی که برای حفظ امنیت نظام جمهوری اسلامی در اینجا تشکیل شده است، یک بسم الله گفته نشد و یک آیه قرآن خوانده نشد. من آنقدر این جلسه را ناپاک و آلوده میبینم که احساس می کنم وجود خودم نیز از این جلسه آلوده می شود. چارهای ندارم که یکراست از اینجا به قم بروم و با زیارت آنجا احساس می کنم که تزکیه و پاک شدهام. (صفحه ۲۱۹)
صیاد به کدام عملیات بالاترین امتیاز را داد؟
آزادسازی مریوان، دیواندره، سقز، بانه، سردشت و سنندج و عملیات هایی همچون ثامن الائمه، مسلم بن عقیل، رمضان، بدر، والفجر مقدماتی، طریق القدس، کربلای ۲، فتح المبین و مرصاد و نقش صیاد شیرازی در فرماندهی و هدایت رزمندگان در این عملیاتها به شکلی هنرمندانه و داستانی نقل شده، به گونهای که گاهی خواننده احساس می کند همراه رزمندگان از لابلای کوهها و درهها و کمین دشمن عبور می کند یا در پشت سنگرها و خاکریزها به قلب دشمن بعثی یورش میبَرد. بسیاری از این عملیاتها از زبان صیاد نقل شده و برخی سخنان او را می توان به عنوان جملات ماندگار و تاریخی دوران دفاع مقدس در خاطرهها ماندگار کرد. مثلاً بالاترین امتیاز را در عملیاتها به فتحالمبین میدهد که علاوه بر آزادسازی دو هزار کیلومتر مربع از زمینهای اشغال شده، ۱۶ هزار اسیر از دشمن گرفته شد. از طرف دیگر حساسیت این عملیات به گونهای بود که صدام گفته بود «اگر کسی سایتها و ارتفاعات رادار را فتح کند، من کلید بصره را به او میدهم»(صفحه ۳۳۱)
در بخش سوم آمده است: به ابتکار سرهنگ صیاد، قرارگاه مشترک ارتش و سپاه برپا شد. در ابتدای جلسه سرهنگ، خود قرآن خواند و سپس فرماندهان حاضر با او دعای فرج (سلامتی امام زمان) را زمزمه کردند. اکنون او به یکی از آرزوهای بزرگش دست یافته بود و به آینده این وحدت که سفارش همیشگی امام بود، بسیار خوشبین بود و نیز بسیار نگران اما هر چه که بود به خدا توکل کرد و در این راه پیشقدم شد. اکنون نوبت کارزار بود. او در ابتدای انتصابش قول حمله بزرگی را به ملت داده بود. حالا دیگر همه چشم ها به جبهه ها بود. بعد از عملیات ثامنالائمه، انتظارات مردم و مسئولان از نیروهای مسلح بیشتر شده بود. حالا که آبادان از محاصره درآمده بود، آزادی خرمشهر خواسته بزرگ آنان بود اما آیا امکانات لازم برای این کار فراهم بود؟ (صفحه ۲۷۳)
ادغام مقدس
در بخش سوم کتاب که مربوط به سالهای پایانی جنگ است، می خوانیم: او با ابتکار ترکیب رزمندگان ارتش و سپاه در حمله ها کوشیده بود از همه توان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران استفاده شود اما اکنون هیچیک از دو نیرو رغبتی به این همکاری نداشتند. از نظر بعضی فرماندهان قدیمی ارتش او به خاطر علاقهاش به سپاه متهم بود که امکانات ارتش را در اختیار سپاه میگذارد.
شاهد مثال آنان هوانیروز و توپخانه بود. آنان میگفتند او پاسداری است در لباس ارتش، می خواهد به مرور ارتش را تحویل سپاه دهد! از سوی دیگر بعضی از فرماندهان سپاه نیز گمان می کردند ارتش توان عملیات ندارد و صیاد می خواهد با این ترکیب این ضعف را بپوشاند و از انرژی سپاه استفاده کند. آنان حتی از این وحدت به عنوان وحدت چماق نام میبردند و معتقد بودند او در لحظات تصمیمگیریهای حساس تنها به تصمیمات خود عمل می کند. (صفحه ۳۹۸)
البته صیاد نام این ترکیب را ادغام مقدس گذاشته بود و به این طرح بسیار اعتقاد داشت و رمز موفقیت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را بر دشمن در آن می دانست. (صفحه ۲۷۰)
ساختمان نیمهکاره
وقتی که صیاد شب و روزش را در جبهه میگذراند، بنیاد شهید به تعدادی از خانوادههای شهدا و جانبازان در یکی از شهرکهای تازهتاسیس شمال تهران زمین میداد. آنان که از زندگی فرمانده خود از نزدیک اطلاع داشتند، به فکر خانواده او افتادند. آن روزها خانواده صیاد در خانه سازمانی ارتش زندگی می کردند.
پس دوستان او تصمیم گرفتند از رئیس بنیاد شهید برای فرمانده نیروی زمینی ارتش که از قضا جانباز هم بود، قطعه زمینی بگیرند. حجتالاسلام کروبی هم که از زندگی او بی اطلاع نبود، موافقت کرد و کار صورت گرفت. یاران فرمانده برای این که او را مقابل کار انجامشده قرار دهند، وام گرفتند و حتی خود نیز پولی فراهم کردند و دست به کار ساختمانسازی شدند تا این که صیاد متوجه این مساله شد، بر سر آنان فریاد زد و بعد خطاب به رئیس بنیاد شهید نوشت «اکنون در وضعیتی قرار دارم که احساس میکنم به ازای رسیدن به مسکن، بهای گرانی را می پردازم؛ آن هم ثمره همه مجاهدتهای فی سبیل اللهی که قلبم رضایت نمی دهد چنین شود. لذا با توجه به این که خدا میداند نه تنها خود را لایق چنین عنایاتی نمی دانم بلکه هم چنان مدیون هستم و باید تا روزی که نفس در بدن دارم عاشقانه به اسلام عزیز خدمت نمایم، قاطعانه اقدام فرمایید که ساختمان نیمه کاره مسکن اینحانب را از طرف بنیاد شهید تحویل گرفته و فقط مخارجی را که اضافه بر وام واگذاری هزینه شده است به ما پرداخت کنند تا به صاحبانش مسترد نمایم.»(صفحه ۴۲۶)
بنده برگزیده خدا
صیاد که در سال های پایانی به عنوان رئیس بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شده بود، علاوه بر تدریس در دانشگاه افسری و انتقال تجربیات دوران دفاع مقدس به دانشجویان، یک طرح تشکیلاتی به نام هیات معارف جنگ ارائه داد. او مرتب با علمای بزرگ اخلاق دیدار داشت. در جلسات شرکت و نکات مهم را یادداشت می کرد. روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفت. با قرآن مأنوس بود و تفاسیر آن را می خواند. شبهای جمعه اول هر ماه در خانهاش مراسم روضهخوانی بود. (صفحه ۴۲۹)
سرانجام این فرمانده مخلص در صبح چنین روزی توسط یکی از منافقین که با لباس رفتگر در مقابل صیاد ظاهر شده بود، او را به آرزویش که شهادت بود، رساند. (صفحه ۴۳۶) البته این نخستین باری نبود که صیاد مورد سوءقصد قرار می گرفت. مثلاً منافقین یک بار بعد از عملیات فتحالمبین به دفتر فرماندهی نیروی زمینی ارتش رفتند ولی صیاد هنوز در منطقه بود و به تهران نیامده بود و منافقین در عملیات خود ۱۳ نفر را به شهادت رساندند و هفت نفر را زخمی کردند. (صفحه ۳۳۳) رهبر انقلاب در پیام تبریک و تسلیت شهادت صیاد از او به عنوان بنده برگزیده خدا یاد کرد.
دیدگاه خود را بیان کنید