
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی آژانس خبری کارآفرینان اقتصاد، «اسماعیل بقائی» سخنگوی وزارت امور خارجه روز دوشنبه (۱ اردیبهشت) و در جریان نشست خبری هفتگی خود، از سفر سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه به چین در روز سهشنبه خبر داد. سخنگوی دستگاه دیپلماسی شب گذشته و در پیامی که در شبکه ایکس منتشر و از عزیمت سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه به پکن خبر داد، نوشت: «رابطه ایران و چین رابطهای تاریخی-تمدنی است که در نیم قرن گذشته همواره رو به رشد و گسترش بوده است. ایران و چین با برخورداری از نگاه مشترک نسبت به بسیاری از مباحث بینالمللی، و با تکیه بر اعتماد و احترام متقابل، با جدیت در جهت تأمین منافع متقابل دو ملت گام بر میدارند. رایزنی مستمر و نزدیک بین دو طرفین در سطوح عالی، نشانه روشنی از عزم رهبران دو کشور برای گسترش مناسبات در همه زمینههای مورد علاقه دو ملت است».
درباره اهمیت سفر وزیرخارجه به چین در این بازه زمانی با «نوذر شفیعی» استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل شرق آسیا گفتوگو کردیم:
نمایش تعهد همیشگی ایران به مشورت با شرکای راهبردی
نوذر شفیعی در پاسخ به این سوال که ارزیابی شما از اهداف سفر وزیر امور خارجه به چین در مقطع کنونی چیست و این سفر به پیامی دارد، گفت: سفر آقای عراقچی به چین، پیامی چندلایه و عمیق را منتقل میکند که در چهار محور اصلی میتوان آن را بررسی کرد. نخست، این سفر نشاندهنده تعهد همیشگی ایران به یک اصل کلیدی در دیپلماسی خود یعنی مشورت و همافزایی با شرکای راهبردی در موضوعات حساس و تعیینکننده است. در دنیای پیچیده امروز، بهویژه هنگامی که مذاکرات میان ایران و ایالات متحده در کانون توجه قرار دارد، شرکای استراتژیک ایران مانند چین انتظار دارند از جزئیات فرآیند گفتوگوها و تحولات مرتبط با روابط تهران و واشنگتن باخبر شوند. این رایزنی نهتنها بخشی از چارچوب روابط راهبردی است، بلکه به طرف مقابل امکان میدهد تا با درک بهتری از پویاییهای جهانی و منطقهای، تصمیمگیری کند.
شکستن توهم تنهایی ایران
وی ادامه داد: دومین جنبه این سفر، تلاش ایران برای ارسال این پیام به آمریکا و دیگر طرفهاست که در این مسیر تنها نیست و از حمایت متحدان خود بهرهمند است. یکی از عوامل تعیینکننده در محاسبات واشنگتن هنگام ورود به مذاکره با تهران، ارزیابی میزان پشتیبانی شرکای کلیدی ایران است. اگر ایالات متحده به این نتیجه برسد که قدرتهایی مانند چین و روسیه در کنار ایران ایستادهاند، احتمالاً در رویکرد خود بازنگری کرده و انعطاف بیشتری نشان خواهد داد. اما اگر تصور کند ایران در انزوا قرار دارد، ممکن است با موضعی سرسختانهتر یا حتی تهاجمیتر عمل کند. از اینرو، این سفر بخشی از راهبرد ایران برای تقویت موقعیت خود در مذاکرات است.
دومین جنبه این سفر، تلاش ایران برای ارسال این پیام به آمریکا و دیگر طرفهاست که در این مسیر تنها نیست و از حمایت متحدان خود بهرهمند است. نقش محوری چین و روسیه در پایداری سازوکار تضمین به ایران
این استاد دانشگاه گفت: سومین محور به چشمانداز پس از دستیابی به توافق احتمالی با آمریکا بازمیگردد. در صورت موفقیت مذاکرات، ایران به دنبال تضمینهای محکم و قابلاتکا از ایالات متحده خواهد بود تا از تکرار تجربه تلخ خروج یکجانبه آمریکا از توافقات گذشته جلوگیری شود. این تضمینها میتوانند به اشکال مختلفی از جمله تصویب توافق در کنگره آمریکا گرفته تا تبدیل آن به قطعنامهای در شورای امنیت سازمان ملل یا حتی تعیین نقش رسمی برای قدرتهای بزرگی مانند چین و روسیه بهعنوان حامیان اجرای توافق ظاهر شوند. در این چارچوب، چین و روسیه میتوانند نقشی محوری در ایجاد و پایداری این سازوکار تضمینشده ایفا کنند؛ نقشی که در صورت نقض مجدد تعهدات از سوی آمریکا، راه را برای ادامه همکاری این کشورها با ایران هموار نگاه میدارد.
شفیعی گفت: آخرین محور به سناریوی احتمالی شکست مذاکرات مربوط است. اگر گفتوگوهای ایران و آمریکا به نتیجه نرسد و واشنگتن تصمیم بگیرد مسیر فشار یا گزینههای دیگر را دنبال کند، تهران نیاز دارد که شرکای راهبردیاش، از جمله چین و روسیه، متقاعد شوند که ناکامی مذاکرات ناشی از زیادهخواهی یا عدم انعطاف آمریکا بوده و نه به دلیل بیمیلی ایران. این برداشت مشترک، پایهای برای حمایت سیاسی و اقتصادی این کشورها از ایران در مرحله پس از مذاکرات فراهم خواهد کرد.
ضرورت دیپلماسی متعادل و فاصلهگیری هوشمند
عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی همچنین در پاسخ به این سوال که برخلاف تلاش ایالات متحده برای کاهش تنش با روسیه، رقابت با چین به ویژه پس از بازگشت مجدد دونالد ترامپ به کاخ سفید افزایش یافته است، با توجه به این گزاره، چه چالشهایی در مقابل ایران در هماهنگی با پکن، همزمان با مذاکره با آمریکا وجود دارد، گفت: پاسخ این پرسش را میتوان در مفهومی محوری در نظریههای سیاست خارجی با نام استراتژی هجینگ یافت. هجینگ به معنای ایجاد نوعی سپر محافظ در سیاست خارجی است؛ راهبردی که به کشورها اجازه میدهد نه بیش از حد به یک قدرت بزرگ نزدیک شوند و نه آنقدر از آن فاصله بگیرند که بهطور کامل به بلوک رقیب ملحق شوند. این رویکرد به کشورها امکان میدهد در دوران گذار، از گرفتار شدن در مناقشات پرهزینه میان قدرتهای بزرگ اجتناب کنند و همزمان، درهای تعامل با همه طرفها را باز نگه دارند.
وی افزود: برای ایران، این به آن معناست که حتی در صورت حل اختلافات با ایالات متحده، باید سیاست خارجی خود را بهگونهای تنظیم کند که واشنگتن تصور نکند تهران بهطور کامل به محور چین پیوسته است، و در عین حال، پکن نیز احساس نکند ایران به جبهه غرب گرایش یافته است. به عبارت دیگر، در این دوره تحول نظم جهانی، دیپلماسی متعادل و فاصلهگیری هوشمند، کلیدیترین استراتژی برای کاهش مخاطرات و حفظ منافع ملی خواهد بود.
دیدگاه خود را بیان کنید