انتخاب رئیس مجلس شورای اسلامی همواره از مهمترین و حساسترین بزنگاههای سیاسی در ساختار قانونگذاری ایران بهشمار میرود؛ بزنگاهی که نهتنها توازن قوا در بهارستان را مشخص میکند، بلکه پیام روشنی به افکار عمومی و دیگر قوا درباره جهتگیری سیاسی، انسجام درونی و میزان بلوغ پارلمان مخابره مینماید.
اکنون و در آغاز دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی، این پرسش بیش از هر زمان دیگری مطرح است که آیا نمایندگان، محمدباقر قالیباف را همچنان بهعنوان نماد ثبات و تجربه در رأس مجلس حفظ خواهند کرد یا مسیر جدیدی را در پیش خواهند گرفت؟
مجلس دوازدهم؛ میدان میان تجربه و تغییر
مجلس دوازدهم، برخلاف برخی دورههای گذشته، ترکیبی از نیروهای باسابقه و چهرههای تازهنفس است. این ترکیب خاص، باعث شده نگاهها به انتخاب رئیس مجلس از زاویهای متفاوت دنبال شود.
قالیباف، که در دوره گذشته ریاست مجلس را برعهده داشت، توانست با مدیریت نسبتا منسجم، تعامل فعال با دولت و نگاه ساختاری به حکمرانی، جایگاه مجلس را در تصمیمات کلان کشور تثبیت کند. از قانون جوانی جمعیت تا برنامه هفتم توسعه، نقش او در جهتدهی به طرحهای راهبردی قابل انکار نیست.
اما در سوی دیگر، بخشی از نمایندگان جدید معتقدند مجلس باید پوستاندازی سیاسی کند و در رأس خود چهرهای تازه با نگاهی متفاوت به تعامل با دولت و جامعه برگزیند.
قالیباف؛ سیاستورزی با شناسنامه یا مدیر خسته از تکرار؟
در ارزیابی عملکرد قالیباف، دو نگاه اصلی در مجلس و جامعه سیاسی کشور وجود دارد. گروهی او را نماد تجربه، ثبات و عقلانیت مدیریتی میدانند؛ فردی که توانسته است مجلس را از حاشیههای جناحی دور و در مدار تصمیمسازیهای کلان نگه دارد.
اما منتقدان، نگاه دیگری دارند. آنان میگویند قالیباف در مدیریت مجلس بیش از حد محافظهکارانه و مصلحتجویانه رفتار کرده و در برخی موارد، میدان را برای ابتکار عمل سیاسی و نظارتی قوه مقننه محدود کرده است. به باور آنان، مجلس دوازدهم میتواند با انتخاب چهرهای تازه، تحرک سیاسی و شفافیت بیشتری را به درون پارلمان تزریق کند.
آزمون وحدت در بهارستان
صرفنظر از نتیجه رقابت، آنچه بیش از نامها اهمیت دارد، حفظ وحدت و انسجام درونی مجلس است. تجربه نشان داده است که شکافهای سیاسی و جناحی درون پارلمان، در نهایت به تضعیف جایگاه قوه مقننه و کاهش اعتماد عمومی منجر میشود.
مجلس دوازدهم میتواند با تکیه بر عقلانیت جمعی، انتخابی انجام دهد که هم به منافع ملی بینجامد و هم اعتماد مردم به کارآمدی نهاد قانونگذاری را تقویت کند.
در واقع، رئیس آینده مجلس، چه قالیباف باشد و چه چهرهای جدید، باید بتواند رسانهای از خرد جمعی مجلس باشد؛ نه نماینده یک جریان خاص، بلکه سخنگوی همه صداهای ملت در خانه ملت.
حافظ اتحاد مقدس
مجلس، زمانی قدرتمند است که درون خود متحد باشد و اختلافنظرها به رقابتهای عقلانی و شفاف تبدیل شود، نه تقابلهای شخصی و جناحی. امروز بیش از هر زمان دیگری، کشور نیازمند مجلسی است که با وحدت، از آرمانهای انقلاب و منافع مردم پاسداری کند.
از این منظر، رئیس مجلس آینده هر که باشد باید حافظ اتحاد مقدس نمایندگان ملت باشد؛ اتحادی که پایهی اقتدار قانونگذاری و شرط اصلی موفقیت هر مجلس در مسیر توسعه ملی است.
در پایان
انتخاب رئیس مجلس دوازدهم، صرفاً یک رقابت درونپارلمانی نیست؛ بلکه معیاری برای سنجش بلوغ سیاسی، میزان عقلانیت جمعی و توان اجماعسازی نیروهای سیاسی در کشور است.
قالیباف در آستانه آزمونی تازه قرار دارد؛ آزمونی که نتیجه آن تنها سرنوشت یک کرسی نیست، بلکه نشان میدهد مجلس دوازدهم در مسیر عقلانیت و تداوم حرکت میکند یا در مسیر تغییر و تجربهای جدید گام برمیدارد.
به هر روی، آینده سیاسی بهارستان، از همین انتخاب آغاز میشود؛ انتخابی که شاید بتوان گفت سختترین و حساسترین تصمیم نمایندگان در آغاز مسیر چهار ساله پیشرو خواهد بود.
دیدگاه خود را بیان کنید