
آژانس خبری کارآفرینان اقتصاد-گروه تئاتر: هنر نمایش معمولاً کارکردی تمدن سازانه دارد و در ابعاد و اشکال مختلف از سینما گرفته تا تئاتر راهی برای فرهنگسازی بوده و دروازهای برای ورود باورهای مختلف میان جامعه است.
هنر تئاتر هم در طول حکومتهای مختلف در طول تاریخ و در گستره جهان همین کارکرد را داشته و برای مثال در دوران پهلوی بدل به دروازهای برای ورود فرهنگ و تمدن غرب و غربی گری در کشور شده بود. در سالهای انقلاب نیز تئاتر توانست تبیین دقیقی از گفتمان انقلاب اسلامی را بازنمایی کند.
*تئاتر دوران پهلوی دروازهای بهسوی غرب
از تأسیس مراکز تئاتری به سبک و سیاق اروپایی گرفته تا یازده دوره جشن هنر شیراز بهعنوان نماد تجددخواهی در کشور، همگی دستبهدست هم دادند تا با تابلو فرهنگ و هنر متجدد و آوانگارد، تیشه به ریشه فرهنگ و هنر غنی ایرانی بزنند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، مناسبات فرهنگی و هنری کشور نیز دستخوش تغییرات بسیار شد، یکی از این مناسبات بحث حوزه هنرهای نمایشی کشور علیالخصوص مقوله هنر تئاتر بود.
البته که تغییر آنهم در بُعد و وسیع سالهای 57 نیازمند زمان و پشتوانههای علمی و تئوریک قوی و کارآمد بود.
*دگرگونی تئاتر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با نگاهی به پیام شهید رجائی
از دید بسیاری از افراد بعد از انقلاب تئاتر بهعنوان هنری سراپا غربی شناخته میشد، هنری که شاید اولین رویکرد در مواجهه با آن مقابله و مخالفت بود اما در فروردین سال 60 شهید محمدعلی رجایی نخستوزیر وقت طی پیامی روز جهانی تئاتر را گرامی داشت، پیامی که شاید در ظاهر برای یک مناسب جهانی صادرشده بود اما در اصل برای هنرمندان و فرهیختگان داخل نوشته و منتشر شد تا مانیفست، شناسنامه و نقشه راه تئاتر در روزگار پس از انقلاب را ارائه کرده باشد.
اما متأسفانه این پیام مهم در چهار دهه پسازآن علیرغم ظرفیتهای رسانهای جریان انقلاب آنچنانکه نیازمند است، نه مطرح شد و نه اصلاً توسط مدیران مربوطه اجرایی شد.
در بخشی از پیام شهید رجایی به مناسب روز جهانی تئاتر آمده است:
«به هنرمندان واجب است ارتباط خود با توده محروم را برقرار و مستحکم کنند و در مبارزه بیامان آنان با ظلم و زور و فساد شرکت نمایند، کوخنشینان و مستضعفان عالم در انتظار آنند که نویسندگان نمایشنامهها و بازیگران صحنه تئاتر بازگوکننده آرمان آنان باشند و اسناد رسوایی و فصیحت مستکبران و ستمگران را به نمایش بگذارند، صحنه نمایش باید صحنه مبارزه با زشتی و پلیدی و ظلم و تجاوز و محل ایجاد روح امید و مبارزه در توده مردم باشد، صحنه نمایش باید محل تزکیه و تربیت و تقوی و فضیلت و در سیر تعالی انسان بهسوی الله با مردم مؤمن و معتقد همراه و همگام شود، هنرمند واقعی کسی است که خواستها و آمال مردم جامعه خود را بشناسد و در نوشته و نمایش، مردم جامعه را پیش از آن خدا را ناظر بر عمل خویش بدانند، تأثیر پذیرفتن از منابع غربی درگذشته صحنه تئاتر را در جامعه ما تنها به قشر معینی اختصاص داده بود و اینک به عهده هنرمندان تئاتر است که نمایش را به میان توده محروم جامعه و به روستا ببرند.»
شهید رجایی در این پیام ابراز میکند که اگر قرار باشد تئاتر از ورطه غربی و اشرافیگری عدول کند و به مسیر انسانی و واقعی خود بازگردد میبایست در مسیر مردم مداری و برای مردم بودن گام بردارد، مردمی بودن برای تئاتر باید بهتماممعنا اتفاق بیفتد، تئاتر باید بیانگر آرمان مردمی باشد و برای مردم به صحنه برود.
سیاستی که شاید در دهههای بعد تنها از آنیک شعار آنهم در جشنوارهها ماند و عملاً به منصه ظهور نرسید.
*شعاری که محقق نشد
بهعنوانمثال در دوره بیستوششم جشنواره تئاتر فجر در حالی شعار تئاتر برای همه بهعنوان اصلیترین شعار جشنواره مطرح شد که مدیرکل وقت هنرهای نمایشی کشور خود در سالیان بعد و بعد از تغییر دولت و سیاستهایش تئاتر موسوم به لاکچری را در مجللترین هتل کشور به روی صحنه برد.
تئاتر برای مردم و مبتنی بر تفکر انقلاب اسلامی حرف اصلی و اساسی شهید رجایی در آن پیام بود؛ تئاتری که تمایزش به نسبت دوران پهلوی که تنها برای قشری خاص و بهظاهر روشنفکرنماها شده بود و تنها تفکرات غیر اسلامی را تبلیغ میکرد میبایست پس از پیروزی انقلاب در خدمت و برای تودههای مردم به صحنه میرفت، سیاستی که متأسفانه در سالهای گذشته و بهخصوص در دولت قبل بر همان مسیر پیش از انقلابش حرکت کرد و خروجیاش چنین شد که امروز تئاتر تنها برای افرادی است که توان خرید بلیتهای چند صدهزارتومانی را داشته باشند.
*دیگر زمان اصلاح ساختار رسیده است
سال گذشته و دوره چهلم جشنواره تئاتر فجر شاید تلاشی برای تحقق این هدف بود، تلاشی که تنها چند قدم کوتاه در این مسیر برداشت و به نزدیکیهای مقصدش هم نرسید.
چهل سالگی زمان بلوغ است و حال در زمانی که از چهل سالگی جشنواره تئاتر هم گذشتهایم چه برسد به تئاتر بعد از انقلاب نهتنها دیگر زمان اصلاح ساختار این هنرنمایشی رسیده بلکه مدت هاست از موعد آنهم گذشته است.
امروز اداره کل هنرهای نمایشی باید با اصلاح روابط میان خود و هنرمندان و نقشآفرینی در ساختار تئاتر این هنر را آموزههای انقلابی و مردمی اجین کند.
همچنان آثار نمایشی با قیمتهای گزاف روی صحنه میروند و دیدن تئاتر تنها برای اقشار خاص امکان پذیر است، شاید سختترین هدف نیز کنترل همین عامل باشد که نیاز به مدیریت و منابع مالی بسیار دارد؛ اما نکته بعدی مدیریت و نظارت موضوعی بر مفاهیم روی صحنه است، اتفاقیکه بهنظر خارج از وظایف روزمره اداره کل نمایشی هم نبوده و مورد انتظار خواهد بود.
پایان پیام/
دیدگاه خود را بیان کنید